پرستو صالحی
“پرستو صالحی” بازیگر زن سینما و تلویزیون با حضور در برنامه ماه عسل به عنوان مهمان برنامه مقابل احسان علیخانی نشست و روایتی تلخ از اعتیاد پدرش گفت.

پرستو صالحی در برنامه ماه عسل

پرستو صالحی از بازیگران سینما و تلویزیون به عنوان مهمان هجدهمین برنامه ماه عسل در سال 95 به همراه برادرش حضور یافت و روایتی ناراحت کننده از زندگی شخصی اش در دوران کودکی گفت.

پرستو صالحی در این برنامه از ابتلای پدرش به اعتیاد و مشکلاتی که این بیماری برای خانواده و مخصوصا مادرش ایجاد کرده بود گفت.

علیخانی ضمن دعوت مهمان امروز امیر صالحی از مخاطبان خواست تا ثانیه های آخر قضاوت نکنید و فقط امروز شنونده باشید.

امیر صالحی گفت:بچه شرق تهران هستم. متولد 53 پدرم تکنسین ارتش است. خیلی مظلوم بودم و شیطنتی نداشتم.

پرستو صالحی در ماه عسل


در ادامه خواهر امیر که پرستو صالحی بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه حاضر شد.

پرستو صالحی ادامه داد:همه چیز در خانواده خوب بود. اسباب بازی هایی داشتیم که همه فامیل حسرت آن را داشتند و هیچ مشکلی نداشتیم. کودکی دلچسبی بود و امیر راست میگه من شیطنت زیادی داشتم حتی به جای آب نفت خوردم.

امیر گفت:خانواده پدری فرهنگی بودند و همه نسبت به ما حساسیت داشتند.

علیخانی از بحران خانواده پرسید و پرستو گفت:از یک منقل و دوست های پدرم شروع شد که انتهاش به اینجا ختم شد. سرطانی بود که خوشبختی تموم شد مادرم اولین بار متوجه شد آن موقع من 8 سالم بود.

امیر ادامه داد:از مرکز توجه پدرم دور شدیم. فقط پدرم با دوستان دور هم بودند و بیشتر در مسافرت ها این کار انجام میدادن و میگفتند تفریح است.

پرستو اظهار داشت :من برنامه علیرضا رو دیدم. خیلی گریه گردم بعضی وقتها همه چیز داری بهترین امکانات در اختیارش بود. همه به پدرم توجه داشتند اما کم کم رفتار پدرم تغییر کرد دعواهای پدر و مادر شکستن ظرف ها شروع شد.

صالحی از خانواده و مخاطبان خواست که نیومدم که بگم پدرم بد است آمدم بگم که اعتیاد پدرم را از من گرفت.

پرستو صالحی در ماه عسل


در دوران دبستان 11 مدرسه عوض کردم. حتی غیبت های فراوانی در حضور از مدرسه داشتم. پدرم در خیلی از مواقع پشیمون میشد.

تمام خانواده همسایه ها متوجه شدند و به خاطر سردی رفتار پدرم ازش دور شدم. کارهاشونو نمیفهمیدم ولی با گریه های مادرم از بحران با خبر شدم.

امیر ادامه داد:همه خانواده تلاش برای ترک اعتیاد پدرم کردند جلسه می گذاشتند حتی یک نفر حدود یک ماه در خانه ما بود.

پرستو صالحی عنوان کرد:با توجه به وضع مالی مجبور به فروختن خانه شدیم. حتی سرکار نمیرفتند تا اینکه اخراج شدند و به خاطر همین مشکلات رفتار پدرم خیلی تغییر کرد.

پرستو صالحی در ماه عسل


سال های قبل اعتیاد خیلی جرم بود و صاحب خونه که متوجه این موضوع شد با ما برخود میکرد و همین ماجرا ها ادامه داشت تا اینکه پدر ارتشی درس خونده یک تاکسی نارنجی گرفت ی روزی اومد جلوی در مدرسه دنبالم به خاطر اینکه دوستانم متوجه نشوند پدرم معتاد است بهش گفتم برو اومدم خونه دیدم مامانم گفت چرا سوار نشدی از آون موقع اومده داره گریه میکنه به خاطر همین موضوع دو ماه برای ترک اعتیاد به بیمارستان رفت.

امیر در دوران دبیرستان بود به نقاشی ساختمان رفت مادرم تولیدی کار میکرد زمانی که از بیمارستان برگشت همه چیز خوب بود تا اینکه دوباره شروع کرد نمیدونم این مواد چیه که واقعا ترکش سخته برای امثال علیرضا آرزوی موفقیت دارم که تونستند این کار کنند.

یک روزی به همراه دوستم برای امتحانش رفتم مامانم گفت نرو وقتی برگشتم دیدم عمه ام در خونه را باز کرد و تو حیاط قطره های خون ریخته بود مامانم خونه نبود پدرم خوابیده بود رفتم بیدارش کردم گفتم مامان کجاست مادرم مثل بوکسور هایی که صورتش داغون میشه شده بود وبعد از این ماجرا که سال 75 بود پدرم به مدت 13 سال رفت.

پرستو صالحی ، ناگفته های پرستو صالحی در ماه عسل 95

4.4767
این مطلب مفید بود ؟67790
برگرفته از باشگاه خبرنگاران - /م
30 نظر به ثبت رسیده است
ندا1395-04-03
پرستو جان با اشکهایت اشک ریختم عزیزم...برای آرامش روح پدر عزیزت امشب دعا میکنم...پدرت به تو افتخار میکند ....
319
مژده1395-04-03
واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم همراه با پرستو اشک ریختم ایشالا دیگه روزیای بدی تو زندگیت نباشه
255
سلام1395-04-03
پرستو جان عزیزم هنرمند همیشه دوست داشتنی شما سعی خودتون رو کردید نباید ناراحت باشی.
194
پرویز1395-04-03
برای مظلومیت و زندگی تلخی که پرستو صالحی پشت سر گذاشته گریستم .....
145
یه بنده خدا1395-04-04
خدا رحمتشون کنه. هرجوری هم که بوده بالاخره پدر بوده.
139
سهیلا1395-04-04
سلام خسته نباشید،من اصلا فکر نمیکردم، خانم صالحی این همه مشکل درزندگیشون تحمل کرده باشن،خیلی خیلی ناراحت شدم
184
طوبی1395-04-04
درود بر مردم ایران...و هزاران درود بر پرستو که کلی ذهن خواب زده ما را بیدار کرد....
123
ع1395-04-04
این خانوم واقعا یک قهرمان است. خدا پدرش را رحمت کند و در بهشت جای دهد. بسیاری از ما این مشکل را در خانواده هایمان داریم. اما جرات مطرح کردن با نزدیک ترین دوستان را نداریم. ایشان با یک ملت مطرح کردند. من بیشتر از ایشان گریه کردم. چون من هم این مشکل را دارم. الان شغل اجتماعی بلند مرتبه ای دارم و همیشه از روبرو کردن پدرم با دوست و همکار و خانواده همسرم خجالت می کشیدم. دیروز فهمیدم که پدرم هر چه هست عزیز است ....... و من اشتباه می کردم. دستانت را می بوسم خانوم صالحی. ای کاش می توانستم برای شخص ایشان پیغامی بفرستم و درد دل کنم و تشکر کنم.
307
رباب1395-04-06
باخانوم صالحی گریه کردم،چون باهاش همدردم،خدارحمتشون کنه
51
الهام 1395-04-06
سلام پرستوی عزیزم من خودم اهل خود افشایی هستم ولی شما دیگه روی من و کم کردی دختر خوب.. شما صدای من و هزاران زن و دختری بودی که شرایط مشابه رو داشتیم شما شجاعترین و صادقترین آدمی هستی که تا به حال دیدم دمتون گرم شما خودت معجزه‌ای که در این شرایط این چنین درخشیدی..
53
نرگس بانو1395-04-06
واقعا متاثر شدم. شبيه زندگي خواهرزادم بود زندگيشون. اونها هم اشك ميريختند. ولي همونطور كه پرستو گفت چاره اي نيست. پدره ديگه. بايد باهاش ساخت حتي اگر سوخت ولي بهتر از عذاب وجدانه. البته اين نظر منه.
12
جواد1395-04-06
خانم پرستو صالحی عزیز منم آن قصه تلخ را از روزگاریکه پشنت سر گذاشتی را دیدیم وشنیدم تو یک قهرمان و اسطور مقاومتی وتلاش خود نموده ای وحالا روح آن مرحوم به تو افتخار میکند شما یک هنرمند وشهره سینمایی موفقی امیدوارم که زندگانی شیرینی داشته و در امور کاریت موفق باشی.
42
ب1395-04-07
سلام. پدر ها همیشه عزیز هستند. خوب سر نوست ادم رو یکجور می بافند. من پا به پای پرستو صالحی گریه کردم. روحش شاد یادش گرامی
40
محسن1395-04-07
خدا رحمتش کنه ادم خوبی بود
46
نرگس1395-04-07
درست مث زندگی من. امازندگی من خیلی سخت ترادامه پیداکرد.اماپرستوجون هیچ وقت به اعتیادپدراعتراض نکردم حتی خودم کارمیکردم وخرج اعتیادشومیدادم اماخوشحالم که درحق پدرم کوتاهی نکردم مطمینم پدرت ازت راضیه عزیزم....
41
مهتاب1395-04-07
خدا رحمتش کنه. پرستو جان واقا زجر کشیدی . به هر حال پدرت بوده .
91
نانا جون1395-04-08
پرستو بادیدن اشک هایت گریم گرفت . من نمی دونستم تو این قدر زجر کشیدی
70
فرزاد1395-04-07
بعضی ها مدعی شدن
01
Maryam1395-04-08
خیلی سختی کشیدی عزیزم بمیرم برات
11
فرزاد1395-04-08
واقعا تاثير گذار بود......
30
فائزه 1395-04-08
متاسفم پرستو جان
04
مینا1395-04-08
پرستوی عزیز قوی بودنت راتحسین میکنم
23
خودم1395-04-09
با خانم صالحی خندیدم/ آخه همه گفتن گریه کردن منم خواستم فضا را عوض کنم
03
خانومی1395-04-09
سلام پرستوی عزیز...تمام ناراحتی هات رو درک کردم چون بدترشوکشیدم... اشکهات اشکهای منو جاری کرد...به امید روزای خوب
11
فردوس1395-04-09
خیلی دردآور بود اشکمو در اوردی پرستو جان
12
شریک غم1395-04-09
من ازطرف برادرانم شرمنده غریب وخودی شدم وپدرومادرم ازدست اعتیاد برادرانم خیلی سختی کسیدن تامردن من درزندگی هیچگاه کاری نکردم که باعث شرمندگی خانواده شوم بعد ازمردن والدینم داداشا سرعقل امدن وپاک شدن صاحب زن بچه وکارشدن ودارن زندگی می کنن الحمدالله ولی همیشه دلم برای پدرمادرم میسوزه که این روزو ندیدن.
02
حسام1395-04-09
پرستو جان دختر گلم با برنامت زندگی منو عوض کردی من درست هم سن بابا ت هستم وصاحب 4فرزند دو پسر ودو دختر اما حالا احساس میکنم که خدا بابا تو رحمت کنه با این دختر ....من که راهم از ان شب پیدا کردم وهمراه شما وبرادر عزیزت اشک ریختم ..ممنونتم ...حسام 53ساله از سیرجان روی گل خواهر برادر را میبوسم
02
فانی1395-04-10
پرستو جان خیلی متاسفم منم این مشکل و با پدرم داشتم الانم متاسفانه با همسرم واقعا خیلی دردناکه من تا آخر عمر باید بسوزم و بسازم ....
11
ماهو1395-04-10
ببخشید پدر تون سیزده سال کجا رفتن؟ سرانجامه پدرتون چی شد
04
مهر ناز 1395-04-29
خدایی گریم گرفت . خدا رحمتش کنه . پرستو جان زجر زیادی کشیدی امید وارم همیشه شاد باشی
20
وبگردی