
گرچه آلوده دنیای غریبم اما
سینه ای پاک به پهنای صداقت دارم
دل من عاطفه را میفهمد ، به خودم میبالم
با کسی سبزتر از عشق رفاقت دارم
***********
آن شب که شد زندگی ما آغاز
آغاز شد افسانه ی این سوز و گداز
دادند به ما دلی ، گفتند بسوز
دیدند که سوختیم ، گفتند بساز
***********
امروز دوبار دلتنگ شدم !
یک بار برای تو و یک بار برای تو
اول برای نداشتنت ، دوم برای نداشتنم
دوستت دارم و نداری ام!
می روم و میدانم که تو زودتر رفته ای...
***********
دلتنگی هایم را به رود اگر گویم میبرد با خود
حراسم از دریا و مرگ ماهی هاست...
***********
آسمان به آسمان...
کوچه به کوچه...
رویا به رویا...
هر جایی که می نگرم با منی اما دلم برایت تنگ می شود
***********
گل اگر خشک شود ساقه ی آن می ماند ، دوست اگر دور شود خاطره اش می ماند
***********
.دلتنگی محله ای ست پر ازدحامِ یادت که در شلوغی اش نه تنها تو را پیدا نمی کنم ، که خود را هم گم میکنم
***********
کودکی اندیشید که خدا چه میخورد، چه میپوشد و در کجا منزل دارد؟
ندایی آمد که :
او غم بندگانش را میخورد ، گناهانشان را میپشود
و در قلب شکسته آنان ساکن است
***********
دلم برای کسی تنگ است که آمد
نمــاند و رفت و پـایـان داد به هرچه داشتم
***********
گاهی هزاران کس برای باریدن باران دعا میکنند!
غافل از اینکه خدا به فکر بچه ایست که چکمه هایش سوراخ است!